- يكشنبه ۱۵ فروردين ۰۰
- ۲۱:۱۷
+ایموجی عاهو نیافتم
- ۷۵
اوما یچی بگم ازم ناامید شی😶
تقریبن هف یا هشت سالم بود یدونه ازین کتاب داستانا داشتم که تصویرای برجسته داشت(میدونی کدومو میگم؟)
بعد توش همش نوشته بود گوزن...مثلن سوار گوزنا میشدنو اینا...
بعد من چند بار اول ک خوندمش همش میخوندمشون goozan😐😂💔بعدش ی بار داشتم میخوندمش هرچی فک میکردم goozan معنی نمیداد...تهش فهمیدم گوزن بوده
ینی ازونموقع تا حالا ع خودم ناامیدم
جرررر خب اونوخ چرا باید با این سن تناسخ بشی؟
حداقل چن سال بزرگتر میبودی-_-
عیح ینی ننه ی خوبی بودی؟
یا نامادری شهدُرُلا؟
وای جررر😂😂😂شاید
شایدم باهم دشمن خونی بودیم الان دوستیم درست شه😶😐